شهید یــزدان سلطــان تــویه

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید یــزدان سلطــان تــویه

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید یــزدان سلطــان تــویه

آنچه ملاحضه می فرمائید در مورد شهید والا مقام یزدان سلطان تویه از شهدای دانش آموز شهرستان ساری می باشد که به همت اعضای جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران پژوهش و ارائه شده است . انشاءالله مورد قبول قرار گیرد.
نام پدر : علی بابا
تاریخ تولد : 1345/09/20
تاریخ شهادت : 1365/04/12
محل تولد : ساری
گلزار ملا مجدالدین ساری
نحوه شهادت : جراحات وارده به بدن
محل شهادت : مهران - عملیات کربلای1
منتظر نظرات و پیشنهادات و اطلاعات شما هستیم.

بايگاني

طرح لایه باز فتوشاپ وصیت نامه و زندگی نامه شهید یزدان سلطان تویه

شهید یزدان سلطان تویه

شهید یزدان سلطان تویه

شهید یزدان سلطان تویه

زندگی نامه و وصیت نامه بصورت صوتی



دریافت


میثم میثم
۰۵ تیر ۹۶ ، ۰۹:۰۶ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر
میثم میثم
۱۵ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۵۷ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر
میثم میثم
۱۵ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۵۴ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر
میثم میثم
۱۵ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۴۴ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر
میثم میثم
۱۵ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۲۷ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر

«مرضیه سلطانی» خواهر کوچکتر خانواده و مادر شهید «یزدان (امیر) سلطان تویه» با اشاره به اینکه سه پسر و سه دختر دارد، می‌گوید: امیر چهارمین فرزند خانواده بود و چون در ماه مبارک رمضان به دنیا آمده بود، نامش را امیر گذاشتیم.

امیر بسیجی بود و وقتی برای نخستین بار به جبهه می‌رفت، شناسنامه‌اش را دستکاری کرد. 6 مرتبه رفته بود و برای هفتمین بار که رفت، در تیرماه 1365 و در سن 20 سالگی در منطقه مهران به شهادت رسید.

وقتی امیر به شهادت رسید، ساری میزبان 10 شهید بود و غلغله‌ای به پا شده بود و شهیدان «سالیانه»، «مردانشاهی» و «درویشی» از همسایه‌های ما هم به شهادت رسیده بودند.

مرضیه خانم ادامه می‌دهد: امیر یک روز پیش از شهادتش به همرزمانش آب داده و گفته بود: «امروز من به شما آب می‌دهم و فردا خودم شربت شهادت می‌نوشم.» گویا از شهادتش باخبر شده بود!

پسرم همیشه می‌گفت، پس از شهادتم مرا کنار پسرخاله‌های شهیدم به خاک بسپارید که این آرزویش برآورده شد.

امیر همیشه خواهرانش را به حفظ حجاب توصیه می‌کرد و پیش از آمدن از جبهه، به مزاح می‌گفت: گوسفند بکشید، دارم می‌آیم.

در این هنگام «حاج خانم» می‌گوید: سال 64 بود که برای رفتن به سفر حج، امیر 10 هزار تومان به عنوان قرض به من داد و به ازای این پول، یک دوربین عکاسی از من خواست. پولش برایم خیلی برکت داشت و به وعده‌ام عمل کردم و یک دوربین عکاسی برایش خریدم. قرض امیر را نتوانستم به خودش برگردانم و پس از شهادتش، امانتش را به مادرش دادم و همیشه این خاطره از امیر همراه من است.

میثم میثم
۱۴ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۳۸ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر

” حاج خانم ” ، ” ناز خانم ” و ” مرضیه ” خانم سلطانی سه خواهر مازندرانی  ساکن شهر ساری ند که چهار شهید تقدیم انقلاب نمودند. در آخرین روزهای تابستان و همزمان با هفته دفاع مقدس در خانه خواهر بزرگتر ، میهمان حاج خانم سلطانی مادر شهیدان « محمدتقی و عسکری برزگر » ، ناز خانم سلطانی مادر شهید « احمد افضلی » و مرضیه سلطانی مادر شهید « یزدان (امیر) سلطان تویه » بودیم و ساعتی به گفتگو با این مادران شهید نشستیم. « پاسدار شهید محمدتقی برزگر » بعد از جبهه برای ماموریت و مبارزه با منافقین به شهر آمل رفت و در ۵ اسفند ۱۳۶۰ در مقابل ژاندامری در جنگ تن به تن با منافقین به شهادت رسید درحالیکه کودکش علیرضا یک ماهه بود. « بسیجی شهید عسکری برزگر » برادر کوچکتر محمد تقی نیز در ۸ فروردین ۱۳۶۱ در قله جانوران مریوان نیز به شهادت رسید. « بسیجی شهید احمد افضلی » در سال ۱۳۶۴ درعملیات والفجر ۸ در منطقه فاو شیمیایی شد و جان خود را فدای میهن نمود. همچنین « بسیجی شهید یزدان (امیر) سلطان تویه » در تیرماه ۱۳۶۵ و در سن ۲۰ سالگی در منطقه مهران شهید شد. صمیمیت میان این سه خواهر شهید در میان فرزندان شان جاری بود و هر چهار پسرخاله پس از شهادت ، در کنار یکدیگر در قطعه شهدای آرامگاه ملامجدالدین ساری به خاک سپرده شدند.

 

میثم میثم
۱۴ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۳۵ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر